روانشناسی محیطی و ارتباط آن با دانش طراحی شهری
روانشناسی محیطی و ارتباط آن با دانش طراحی شهری
محیط و تاثیر آن بر انسان:
تعاریف متعدد و متنوعی از محیط ارائه شده است. بسته به موضوع بحث دامنه این تعاریف متغیر خواهد بود. تمایز بین محیط کالبدی، اجتماعی، روانشناختی و رفتاری از جمله این دسته بندیها محسوب میگردد. نکته اصلی این طبقه بندیها و دسته بندیهای مشابه، تفاوت بین جهان واقعی، حقیقی و عینی اطراف انسان و جهان پدیدار شناختی است که خودآگاه یا ناخودآگاه الگوهای رفتار و واکنش های روحی مردم را تحت تاثیر قرار میدهند.(لنگ-1388). محیط از یک سو عبارت از فضای دربرگیرنده انسان و سایر موجودات است و از جانب دیگر میتوان آنرا فضای محدود محسوس برای انسان دانست. به این ترتیب محیط مورد نظر افراد مختلف متفاوت خواهد بود. محیط را نیز میتوان منحصر به مجموعه عناصر طبیعی یا مصنوع تلقی نمود و یا هردوی آنها را در شکل گیری محیط دخیل دانست. عنصر مهمی که در تعریف محیط نباید از آن غافل ماند اصول و قوانینی است که اولا بر شکل گیری محیط تسلط داشته و ثانیا بر تداوم و تعریف آن و همچنین استنباط انسان از آن و تاثیری که بر حیات انسان دارد نقشی در خور توجه ایفا مینماید. به این ترتیب محیط متشکل از اجزا و عناصر مادی(کالبدی و کمی) و معنوی(غیر فیزیکی و کیفی) میباشد که در قالب عناصر طبیعی، ساخته های انسان، شرایط طبیعی، بارزه های عناصر مصنوع و انسان ظاهر میشود.(نقی زاده-1388). محیط دارای ویژگیهای جغرافیایی، ساخته شده و فرهنگی است که با هم رابطه ای درونی دارند. و بعضی رفتارها را از راههای همسان تامین میکنند. مجموعهای از قابلیتهای محیط در یک موقعیت ویژه، محیط بالقوهای را برای رفتار انسان در آن مکان ایجاد میکند. تمام این قابلیتها توسط مردم ادراک نمی شود و از تمام قابلیتهای ادراک شده نیز استفاده نمیگردد. فرایندهای ادراک، شناخت و رفتار فضایی تحت تاثیر شایستگی های فردی و گروهی و ساختار محیط ساخته شده اند. انسان مخلوقی تطبیقپذیر است اما ادراک وی از محیط تحت تاثیر چیزهایی است که با آن انس گرفته است. در عین حال باید توجه داشت که مردم با شرایطی که ارزشهای انسانی را تهدید به تخریب میکند نیز تطبیق پیدا میکنند.(لنگ-1388). تاثیری که محیط بر انسان میگذارد در اثر نحوه و کیفیت ادراک آدمی از محیط پیرامونش شکل میگیرد. ادراک محیط بر اساس دانش و اطلاعاتی که انسان نسبت به اشکال، فضاها، عملکرد و معنای ظاهری و باطنی آنها دارد، یکی از اولین نتایج مترتب بر تماس انسان با محیط میباشد. این ادراک، سبب میگردد تا انسان مراتب مختلف ارتباط اعم از احساس هویت(این همانی)، احساس سرور و خوشی، احساس غم و اندوه، احساس غرور، حقارت، تفوق، از خودبیگانگی و بسیاری احساسات و ارتباطات روانی با محیط برقرار نماید که هر کدام از این احساسات ثمره رابطه ایست که اصول و ارزشهای فرهنگی انسان یا ارزشهای نهفته یا متجلی در محیط برقرار مینماید. (نقی زاده-1381).
روانشناسی محیطی:
عنوان این دانش، اولین بار توسط ویلی هلپاک(Willy Hellpach) و با طرح این موضوع که خورشید و ماه چگونه فعالیت انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد، تاثیر محیط خارجی و تاثیر رنگ و فرم، به بیان نظرات خود پرداخته است. در سالهای بعد از جنگ دوم، و بدلیل نیاز مبرم به توسعه روانشناسی اجتماعی و بویژه قرارگیری جوامع در شرایط «تغییر»، سبب گردید تا روانشناسان در پی بکارگیری تئوریهای روانشناختی در زمینه های مورد نظر باشند. این اقدامات غالبا در شرایط آزمایشگاهی صورت میپذیرفت، به همین دلیل صحت نتایج این آزمایشها در جهان واقع مورد تردید بود. در نتیجه روانشناسان محیطی اقدام به انجام مطالعات خود در محیط خارج از آزمایشگاه نمودند. امروزه روانشناسی محیطی در زمینه های مختلفی نظیر طراحی و معماری، برنامه های تلویزیونی و نیز تبلیغات کاربرد دارد. روانشناسی محیط دانشی میان رشته ایست که بر کنش و واکنش بین انسان و محیط پیرامونش تمرکز داشته آثار این رابطه را مورد بررسی قرار میدهد. چنانکه دربالا اشاره شد، واژه محیط در تعریفی گسترده، دربرگیرنده محیط طبیعی، زمینه های اجتماعی، محیط مصنوع و محیط یاداندوزی میباشد. بطور خلاصه، به منظور بررسی مسائل مبتلی به انسان (بعنوان موضوع علم روانشناسی)، و رابطه متقابلش با محیط؛ فارغ از مقیاس محیط مزبور، میباید به تاثیر شرایط محیطی بر رفتار، فعالیت و عادات انسانها توجه نمود. با در اختیار داشتن مدلی از شخصیت و رفتار انسانی، امکان طراحی، مدیریت، پیش بینی یا بازیابی محیطهایی ایجاد خواهد شد تا رفتار معقول یا مورد انتظار را ارتقا دهد، یا رفتارهایی را که در نبود کیفیات محیطی مورد نظر بروز خواهد کرد را پیش بینی نمود و موقعیت های مسئله ساز را تشخیص داد. روانشناسی محیطی در پی توسعه چنینی مدلی از شخصیت انسانیست.
روشها و گرایشها:
روانشناسی محیطی مسئله محور(Problem oriented): چنانکه گفته شد، روانشناسی محیطی، مطالعه مستقیم رابطه بین محیط و تاثیر آن بر رفتار انسانهاست. جنبه مشخص این دانش، بر اساس شناسایی مسئله و معضل، و متعاقب آن، جستن راه حل استوار است. منظور از مسئله، مواردیست که اکثر افراد جامعه را تحت تاثیر قرار داده و طیف وسیعی از مشکلات ، مانند اثرات روانشناسی تراکم جمعیتی شهرها تا طراحی معماری بناهای عمومی و نیز از کیفیت عرصه های همگانی تا عرصه های خصوصی و خانوادگی را شامل میشود. مسائلی نظیر افزایش جمعیت و تراکم، آلودگی صوتی، استاندارد پایین زندگی و اضمحلال زندگی شهری سبب بروز تبعاتی برای افراد جامعه میگردد. بدیهیست هم مسئله مورد نظر و هم راه حل ارائه شده میباید در شرایط زندگی واقعی و در اثنای زندگی روزمره (و نه در شرایط آزمایشگاهی) مورد بررسی قرار گیرد.
روانشناسی محیطی سازمان محور (Systems oriented): این گرایش به بررسی افراد و اعضای گروهها، جوامع و سازمانها میپردازد. بررسی روابط داخلی اعضا و تاثیر آن بر همپیوندی جامعه هدف از ویژگیهای این گرایش است.
سایر گرایشها عبارتند از Interdisciplinary oriented""، Space-over-time orientation"" و " value oriented". (Wikipedia)
نقش طراح (طراحی) شهری در روانشناسی محیط [ارتباط متقابل طراحی شهری و روانشناسی محیطی]:
تاثیری که محیط بر انسان میگذارد در اثر نحوه و کیفیت ادراک آدمی از محیط پیرامونش شکل میگیرد. ادراک محیط بر اساس دانش و اطلاعاتی که انسان نسبت به اشکال، فضاها، عملکرد و معنای ظاهری و باطنی آنها دارد، یکی از اولین نتایج مترتب بر تماس انسان با محیط میباشد. این ادراک، سبب میگردد تا انسان مراتب مختلف ارتباط اعم از احساس هویت(این همانی)، احساس سرور و خوشی، احساس غم و اندوه، احساس غرور، حقارت، تفوق، از خودبیگانگی و بسیاری احساسات و ارتباطات روانی با محیط برقرار نماید که هر کدام از این احساسات ثمره رابطه ایست که اصول و ارزشهای فرهنگی انسان یا ارزشهای نهفته یا متجلی در محیط برقرار مینماید. (نقی زاده-1381).در طول چند دهه گذشته، تعداد قابل ملاحظه ای از معماران و طراحان شهری به مبحث ادراک محیطی و شیوه های مختلف آن پرداخته اند. دانلد اپلیارد واکنشهای ادراکی انسان در برابر محیط را به سه حالت زیر تفکیک میکند:
1- حالت واکنشی- عاطفی (responsive mode)
این حالت دربرگیرنده واکنشهای عاطفی افراد نسبت به محیط است. در این وضعیت، محیط به مثابه محرکی جهت برانگیختن احساسات و تداعی معانی تلقی میگردد.
2- حالت عملیاتی
حالتی است که غالبا توسط افراد در زندگی روزمره به کار گگرفته میشود، نظیر تردد از مکانی به مکان دیگر جهت انجام عملکرد خاصی همچون کار، ملاقات و ...
3- حالت استنباطی
در حالت استنباطی افراد برای حمایت از فعالیتهای عملیاتی و واکنشی-عاطفی خوددر جستجوی کسب اطلاعات از محیط و نهایتا فهم معنی آن هستند. در این وضعیت، اطلاعات استنباط شده موجب روشن گردیدن هویت فردی و جمعی محیط و جامعه مرتبط با آن و نهایتا تعریف حس مکان میگردد.
در محیط شهری، افراد پیوسته در وضعیت حرکت آونگی میان حالتهای «عملیاتی»، «واکنشی-عاطفی» و استنباطی هستند. بنابراین لازم است کیفیت محیط نیز برآورنده تقاضاهای متنوعی که از محیط میرود و انواع توجهاتی که به آن مبذول میشود، باشد. ازاین رو، طراحان شهری نمیتوانند توجه خود را تنها به یکی از حالات سهگانه ادراک محیط معطوف نمایند، بلکه لازم است به شکل گسترده تری به کیفیتهایی که انتظار تجلی آنها در محیط طبیعی و مصنوع مورد انتظار جامعه میباشد توجه نموده و طیف وسیعتر و متنوعتری از نیازهای جامعه را در طراحی لحاظ نمایند.(گلکار-1379)
بمنظور شناخت بهتر رابطه دو دانش طراحی شهری و روانشناسی محیطی، لازم است به بعضی مفاهیم مورد استفاده در طراحی شهری اشاره گردد. یاداوری میگردد هر یک از این دو رشته، از دانشهای میان رشته ای هستند و همین مسئله، سبب گسترش حوزه عمل هریک به دیگری و ارتباط واقعی و لازم بین آندو گردیده است.
مالکیت
از نظر حقوقی مالکیت حقی است دائمی، که به موجب آن شخص می تواند در حدود قوانین تصرف در مال خود را به خود اختصاص دهد و از تمام منافع آن استفاده کند. مالکیت مهمترین حق عینی است و عبارت از رابطهای است بین شخص و شیء که به وی حق همه گونه تصرف و انتفاع را می دهد. حق مالکیت و احساس مالکیت در کنار بهزیستی جسمانی، بهزیستی مادی، اجتماعی، بهزیستی هیجانی، روابط بین شخصی، رشد شخصی و خود مختاری از عوامل تشکیل دهنده کیفیت زندگی شمرده میشود(تیموری-1387). احساس مالکیت تاثیرات مختلفی بر روحیه شهروندان وزندگی اجتماعی میگذارد ازجمله: هرچه احساس مالکیت بیشتر باشد به همان اندازه مشارکت شهروندان بیشتر است.(تقوایی و دیگران-1389). از طرفی تمام فضاهای شهری نیاز به تعلق به همسایگان یا قشرهای خاصی از اجتماع برای حفاظت دارند. این حس تملک میبایست دسترسی آزاد اما سالم و ایمن را به سایر قشرها نیز بدهد. در اغلب موارد جمعیت ساکن، روح مالکیت را از آن خود میسازند. از نظر شورتریج برای اعمال این احساس فضاهای شهری نیاز به حد و مرز شفافی دارند که به آنها وحدت و تمرکز ببخشد. این فضاها نیاز به محدود شدن متناسب با مقیاس خود را دارند. به وسیله عناصری مانند دروازه یا حس دروازهای، دیواره، راه، نشانه،الگو و بافت، رعایت مقیاس و انعطاف پذیری میتوان این حس را به فضا القا نمود.(قاضی زاده-بیتا)
فردیت
در ادبیات علوم اجتماعی واژه «اندیویدوآل»، اغلب به عنوان مرادف شخص و موجود واحد انسانی به کار میرود. مراد از فرد، «موجود واحد انسانی» با تأکید بر فردیت اوست. از این رو، در معنای این واژه بیش از آن که وجه اشتراک شخص با اشخاص دیگر، مدنظر باشد، وجوه ممیزه او از دیگران مورد توجه قرار میگیرد. در این مفهوم، موجود واحد انسانی به صورتی مجزای از "غیر" لحاظ شده، جامعه یا جهان به مثابه زمینه یا بافت برای وی در نظر گرفته میشود. (عبد اللهی-بیتا) فردیت یافتن فرایندی است که موجب یکپارچگی شخصیت انسان میشود. یکپارچگی شخصیت همان کارکرد هماهنگ ارگانیسم است به این معنی که فرد دارای تعارض درونی نیست. تفکر وی از پس دو راهی ها بر میآید و از این لحاظ استرس و ناکامی فرایندهای فیزیولوژیک و حیاتی او را تحت تاثیر قرار نمی دهد.(حسینی-1387). از طرفی احساس فردیت و یگانگی به هویت تعبیر میگردد. کسانیکه در رسیدن به هویتی منسجم ناکام میمانند دچار بحران هویت میشوند و از حس تعلق به مکان محروم میمانند. (علی افشاریان-1391)
تعلق به مکان
از دیدگاه روانشناسیِ محیطی، انسانها به تجربه حسی، عاطفی و معنوی خاص نسبت به محیط زندگی نیاز دارند. این نیازها از طریق تعامل صمیمی و نوعی همذات پنداری با مکانی که در آن سکونت دارد قابل تحقق است. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیام ها، معانی و رمزهایی است که مردم بر اساس نقش ها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل آن را رمزگشایی و درک می کنند و در مورد آن به قضاوت می پردازند. این حس کلی که پس از ادراک و قضاوت نسبت به محیط خاص در فرد به وجود می آید حس مکان (sense of place) نامیده می شود که به عنوان عاملی مهم در هماهنگی فرد و محیط باعث بهره برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها به محیط و تداوم حضور در آن می شود. حس مکان عاملی برای احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی افراد نیز می باشد و به هویتمندی افراد و احساس تعلق آنها به مکان کمک می کند. از دیدگاه پدیدارشناختی مهم ترین مفاهیم مرتبط در بیان حس مکان، واژه های مکان دوستی، تجربه مکان و شخصیت مکان است.
تعلق مکانی به این معنا است که مردم خود را به واسطه مکانی که در آن به دنیا آمده و رشد کرده اند، تعریف می کنند. این ارتباط که به طور کلی حس مکان نامیده می شود مردم را به گونه ای عمیق و ماندگار تحت تأثیر قرار می دهد و خاطره مکان هویت و قدرت انسان را تقویت می نماید. در واقع احساس تعلق و دلبستگی به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت به منظور بهره مندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش تعیین کننده ای می یابد.. این حس به گونه ای به پیوند فرد با مکان منجر می شود که انسان خود را جزئی از مکان می داند و بر اساس تجربه های خود از نشانه ها، معانی و عملکردها، شخصیت و نقشی برای مکان در ذهن خود متصور می سازد. این نقش نزد او منحصر به فرد و متفاوت می باشد و در نتیجه مکان برای او مهم و قابل احترام می شود. از این رو می توان گغت که مکانها هویت ساز نسبی هستند. در روانشناسی، تعلق مکانی به رابطه شناختی فرد با یک محیط یا یک فضای خاص اطلاق می شود و از لحاظ هویتی، تعلق مکانی رابطه تعلقی و هویتی فرد به محیط اجتماعی است که در آن زندگی می کند. در واقع دلبستگی مکان رابطه نمادین ایجاد شده توسط افراد به مکان است که معانی احساسی، عاطفی و فرهنگی مشترکی به یک فضای خاص می دهد. دلبستگی به مکان مبنایی برای درک فرد و گروه نسبت به محیط است و معمولاً در محیطی فرهنگی به وجود می آید. بنابراین تعلق به مکان، چیزی بیش از تجربه عاطفی و شناختی بوده و عقاید فرهنگی مرتبط کننده افراد به مکان را نیز شامل می شود. از این نظر می توان گفت که افراد مکان ها را به خصوصیت فرهنگی ربط می دهند، به گونه ای که یک مکان می تواند محرک تجربه انسان و یادآور مفاهیم و معانی فرهنگی باشد.(قادر مرزی-بیتا).
علاوه بر موارد برشمرده بالا و یادآوری این نکته که برایند و نتیجه نهایی این هر سه عامل به ایجاد هویت منجر میشود، عوامل دیگری در کیفیت روانشناختی-شخصیتی افراد جامعه و شهروندان موثر است که بمنظور پیشگیری از تطویل بحث از پرداختن به آن خودداری میگردد. اما آنچه که بعنوان نتیجه باید ذکر گردد، تاثیر کیفیت طراحی شهری در کنترل رفتارهای نامناسب و اصلاح و جهت دهی به آن رفتارها، تشویق رفتارهای مناسب، بخشیدن حس تعلق، ودر تعبیری کلی، کیفیت و هویت به محیط شهری است.
- ۱ نظر
- ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۸